بررسی حقوقی فیلم سینمایی علفزار/ از تاثیرگذاری اشتباه ضابط قضایی بر پازپرس تا اثبات تجاوز با فیلم دوربین مدار بسته!
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۱۴۱۵۱
فیلم سینمایی "علفزار" شب گذشته در یازدهمین محفل سینما انقلاب به نمایش درآمد و پس از آن ابعاد حقوقی این اثر سینمایی مورد بررسی قرار گرفت. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محفل هم اندیشی سینما انقلاب و جایزه سینمایی ققنوس روز گذشته با اکران دو فیلم سینمایی «ماهان» به کارگردانی حمید شاهحاتمی و «علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی دنبال شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از اکران فیلم «علفزار» محفلی با موضوع بررسی ابعاد حقوقی این اثر سینمایی برگزار شد. در این نشست، مجید جزی و محمدمهدی سیفی از حقوقدانان و عبدالغنی بخشی جویباری از قضات کشور حضور داشتند.
جزی در ابتدای سخنان خود با اشاره به نقاط مثبت و منفی این فیلم گفت: یکی از نکات مثبت این فیلم سینمایی این است که بخشی از سختیهای کار یک قاضی و بازپرس را نشان میدهد؛ هم از نظر پروندهای و هم از نظر برخورد با متهمین و فضایی که در دادگاه حاکم است. از این نظر این فیلم توانسته سختیهای این کار را برای مخاطبان ملموس کند، این موضوع در شرایطی است که خیلیها نگاه تفریحی به کار یک قاضی یا بازپرس دارند و فکر میکنند که او تنها یک خودکار به دست گرفته و حکم صادر میکند.
وی ادامه داد: البته نسبت به این فیلم تعدادی ابهام نیز داریم؛ در این اثر سینمایی شاهد 2-3 قصه هستیم، اما مشخص نیست که نویسنده و کارگردان میخواهند چه مفهومی را به مخاطبان و جامعه القا کنند؟ آیا میخواهند بگویند قاضی شریف داریم؟ فساد وجود دارد؟ و ... بر همین اساس، به نظرم هدف فیلم معلوم نیست و کمی گنگ است.
این حقوقدان با اشاره به اینکه بازپرس فیلم دچار نوعی تزلزل شده است، گفت: علاوه براین، معتقدم که بازپرس پرونده از نظر شخصیتی کمی دچار تزلزل است. نویسنده و کارگردان سعی داشتند او را فردی نفوذناپذیر نشان بدهد، اما میبینید که در 2 پرونده دچار تزلزل شده است؛ در پرونده اول، ظاهراً دچار نوعی خطا در دستگیری اراذل شده و در پرونده دوم هم که مربوط به صدور شناسنامه است، با اصرار و نوع صحبت کردن آن زن و مرد تصمیمش بلافاصله عوض میشود. این موضوعات نوعی تزلزل در شخصیت آن بازپرس را نشان میدهد و این موضوع ممکن است در جای دیگری با اصول قضایی به تضاد منجر شود. همواره گفته میشود که بازپرس و قاضی نباید اهل احساس باشد و بیشتر باید بر اساس عقل و منطق حکم کند.
قاضی جویباری در بخش دیگری از این نشست گفت: اولین چیزی که بعد از دیدن این فیلم به ذهنم رسید این بود که هدف سازنده آن چه بوده است؟ به نظر میرسد که هدف فیلمساز این بوده است که با به تصویر کشیدن این اتفاق از وقوع چنین رخدادهایی در آینده پیشگیری کند. به عبارت دیگر، کارگردان میخواسته جامعه را نسبت به این موضوع آگاه کرده و پیشگیرانه عمل کند. همانطور که میدانید یکی از مسئولیتها و رسالتهای هنر و سینما فرهنگ سازی است. اگر این فرهنگ سازی به درستی انجام شود در بسیاری از تخلفها پیشگیری صورت میگیرد.
وی اضافه کرد: فیلم روایت تلخی دارد، همچنین جمع کردن چندین پرونده در فاصله کوتاه که به نظر می رسد همگی در یک روز رخ میدهد نشان میدهد که فیلمنامه آن کمی دچار ضعف است. علاوه براین، اثرگذاری اقدام ضابط بر متهم شمردن قاضی چندان منطبق بر قوانین نیست.
سیفی با اشاره به اینکه فیلم سینمایی «علفزار» دارای برخی اشکالات حقوقی است، گفت: حضور یک مشاور حقوقی در کنار کارگردان میتوانست فیلم را بیشتر به واقعیت نزدیک کند. دقت داشته باشید که هر فیلمی که ساخته میشود روی باور عمومی جامعه بسیار تاثیرگذار است؛ در بخشی از فیلم روایت آنقدر تلخ است که شاید این احساس در مخاطب ایجاد شود که هیچ وقت در دادگاههای ما به عدالت حکم نمیشود. از این روی به نظر میرسد که این فیلم امیدی برای مخاطب ایجاد نمیکند.
او درباره اثرگذاری اقدام اشتباه ضابط بازپرس بر درگیری حقوقی بازپرس که در این فیلم نمایش داده شده است، بیان داشت: دقت داشته باشید که از نظر حقوقی، اشتباه ضابط نمیتواند منجر به درگیری تمام قد بازپرس شود. همچنین در اثبات جرایم نیاز به یک سری گواهیهاست که اثری از آنها در فیلم نمیبینیم. علاوه بر این، در بخش دیگری از فیلم مخاطب احساس میکند که اگر آن باغ دوربین مدار بسته داشت، تجاوز اثبات میشد اما باید بگویم که اثبات تجاوز با فیلم دوربین مداربسته مقدور نیست و فیلم نمیتواند اثبات تجاوز کند.
مجید جزی در بخش دوم صحبتهای خود تأکید کرد: به نظرم اگر این فیلم را به 2-3 بازپرس نشان میدادند، بسیاری از اشکالات کوچک آن برطرف میشد البته کارگردان بسیار تلاش کرده تا فضای دادگاه و بازپرسی را به خوبی نمایش دهد و این موضوع را میتوان در تک تک صحنههای فیلم احساس کرد، اما برخی صحنهها ناقص است. برای مثال اصلاً معلوم نبود چرا آن صحنه قمه کشی در ابتدای فیلم قرار داده شد؟ علاوه براین باید تأکید کنم که در روند رسیدگی به یک پرونده، بازپرس تصمیمگیرنده نهایی نیست و تنها تشریح میکند که آیا جرمی رخ داده است یا خیر؟ در نهایت پرونده باید به دادستانی ارجاع داده شود. البته در جایی از فیلم دیدیم که بازپرس یکی از متهمین را به اعدام تهدید کرد، این بخش قابل توجیه است و اصطلاحا به عنوان غلوهای قضایی برای اعتراف گرفتن از مخاطب شناخته میشود.
جویباری در بخش دوم صحبتهای خود در پاسخ به این سؤال که آیا با رضایت شاکی این پرونده بسته میشد یا خیر، گفت: دقت داشته باشید که در آنجا یک نفر در معرض مرگ بود، به همین دلیل پرونده دارای جنبه عمومی بوده و اگر شاکی هم رضایت میداد باز هم پرونده بسته نمیشد.
او همچنین درباره وجود فشارهای سیاسی که در این فیلم به نمایش درآمده است، گفت: در اینجا شاهد یک فشار سیاسی هستیم که در بسیاری از پروندهها به روی قاضی وجود دارد. برای مثال در بسیاری از پروندهها فشارهای عمومی را میبینید که تصمیمگیری برای قاضی را سخت میکند. این موضوع در شرایطی است که وقتی قاضی به درستی قانون را رعایت کرده، دیگر نباید فشاری وجود داشته باشد. بنابراین این فشارها همیشه وجود دارد اما باید این سؤال را پرسید که آیا این فیلم به خوبی توانسته نشان دهد که بازپرس و قاضی بر این فشارها فائق آمدهاند یا خیر؟
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سینما سینما فیلم سینمایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۱۴۱۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران